عفاف و حجاب

عفاف و حجاب

آنها چفیه داشتند...... من چادر دارم
آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند...من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم...
آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود...من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم...
آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند...من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم...
آنان چفیه را سجاده می کردند وبه خدا می رسیدند ...من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم...
آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند ...من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم...
آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند... من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم...

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندهای روزانه

پیوندها

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

حجاب

دخترم هیچ‌چیز را در این‌جهان نمی‌توان یافت که شایسته آن باشد که دختری ناخن پای خود را به‌خاطر آن عریان‌کند.....برهنگی، بیچارگی عصر ماست. به‌گمان من، تن تو باید مال کسی‌باشد که روحش را برای تو عریان کرده‌است. (بخشی از وصیتنامه چارلی‌چاپلین به دخترش ژاکلین)

 

جامعه، آینه فرهنگ، آداب و بینش یک اجتماع انسانی‌ است و پوشش، ظهور جلوه‌ای از این آینه‌ است. پوشش زن ایرانی همیشه تاریخ چه ‌قبل از اسلام و چه بعد از اسلام پوششی مناسب، موقر و راحت بوده‌است. لباسهای زنان ایرانی، از جنس بسیار مرغوب، کار شده و با رنگهای بسیار شاد تهیه می‌شده و تا مچ دست و پاها را می‌پوشانده. لباسی که نشانگر وقار و حیای یک زن متمدن ایرانی در جهان‌است. هویت تاریخی زن ‌ایرانی در جهان منحصر به‌فرد و برجسته‌است.

 

شواهد زیادی وجود دارد که هویت اصیل، ایده‌آل و بی‌نظیر پوشش ایرانی را در تاریخ جهان می‌نمایاند. اما پرسش اینجاست که با این‌همه سابقه درخشان فرهنگی، چرا دختر ایرانی امروز، احساس بی‌هویتی می‌کند و دچار یک ایدئولوژی بی‌بندوباری می‌گردد، تا جایی که خود را همچون عروسکهای غربی بزک کرده و با هزار توجیه نابخردانه در معرض نمایش عمومی می‌گذارد. مگر ما چه‌کم داریم که فرزندان ما الگوهای غربی را می‌پذیرند و دنباله روی مانکنهای بی‌بندوبار غربی رفته‌اند. مگر نه این‌است که جوامع‌ غربی تا آنجا به راه انحطاط رفته‌اند که معیارها و ارزشهایشان از اصالت اخلاق و انسانیت به‌قساوت امیال شهوانی و اغراض پست نفسانی رسیده‌است. چرا برای دختر امروز ایران، ارزشها رنگ می‌بازد، همیشه یادمان باشد که این دختران و پسران از غرب نیامده‌اند، آنها مردان مریخی و زنان ونوسی نیستند، آنها فرزندان ایران هستند، همان خواهران و برادران ما.

 

خانم هایی که خود را عروسک وار به نمایش می گذارند آن هم در کوچه و بازار دلیلش این است که دوست دارند خود را برای همه قشری زیبا جلوه دهند و حتی آن پست ترین اقشار هم برایشان مهم هستند که خود را به آنها هم نمایش می دهند . فردی که خود را به نحوی زننده و غیر معقول آ رایش می کند و در جامعه وارد می شود با زبان بی زبانی می گوید:

 

ای مردم من چیزی برای عرضه به شما و جامعه ام نداشته ام و هیچ کس به من توجه نکرده است من نه بار علمی دارم نه بار شخصیتی دارم ودر اصل هیچ چیز در چنته ندارم فقط یک ظاهر و جسم و لباسی دارم که اگر معمولی باشد شاید به چشم شما نیاید لذا ترجیح دادم خود را غیر از معمول متعارف نمایان کنم که شما من را نگاه کنید .ای مردم تو را به خدا به من نگاه کنید!

چرا با دیدی واقع‌بینانه به دختران خودمان آموزش ندادیم، چرا آنها را در برابر هجوم فرهنگهای پوچ و ضد ارزش پرورش ندادیم. مگر نمی‌خواهیم مادران فردا، سالم و تندرست باشند، مگر نمی‌خواهیم نسل ما روح و جسم پاک داشته باشند، سلامت باشند، باهوش باشند، پس چرا وقت نمی‌گذاریم، چرا چهار نفر دکتر و روانشناس را جمع نمی‌کنیم برای این معضل چاره‌اندیشی کنیم، چرا دخترانمان را در محیطی شاد و سالم جمع نمی‌کنیم و بگوییم آخر دخترجان! کدام انسان عاقلی به نام آزادی درب خانه خود را به ‌روی همگان باز می‌گذارد!؟ این کدام آزادی است که به تو می‌گوید گوهر با ارزش وجودت را در معرض دزدان آبرو و شرف بگذار، این کدام آزادی است که به تو می‌گوید خودت را پشت هزار قلم رنگ و مواد شیمیایی مضر پنهان کن، مگر تو چه کم داری، زیبایی؟ فکر می‌کنی چه‌کسانی با این وضع می‌گویند که تو زیبا شده‌ای؟ چه کسانی می‌خواهند با تو همصحبت شوند؟ چه کسانی از تو تعریف می‌کنند ؟ اصلاَ آنها که با این شکل و شمایل به خیابانها می‌آیند؟ چقدر در خانواده موفقند، چقدر همسر خوبی هستند، چقدر مادرخوبی هستند، چقدر سالم‌تر و پاکترند؟ آخر چرا پول بی‌زبان را، که در این‌روزگار از زیر سنگ بیرون می‌آید، خرج یک مشت مواد شیمیایی آلوده می‌کنی که پوستت را خراب کند. چین و چروک و اگزما و انواع و اقسام امراض پوستی خطرناک دیگر را به جان می‌خری که به‌اصطلاح زیبا شوی، برای چه کسی؟ اصلا زیبایی کاذب موقتی چه‌ارزشی دارد؟

 

یک‌نفر باید بیاید، بگوید: آخر دخترجان! اگر ما می‌گوییم خودت را برای چشم‌چرانهای ولگرد خیابان عریان نکن؛ حرف بدی می‌زنیم؟! اگر ما می‌گوییم زیبایی‌ات را برای کسی نگهدار که عاشق وجودت باشد و برایت یک زندگی واقعی بسازد، حرف بدی می‌زنیم ؟! اصلا تو حرف حسابت چیست؟

 

مگر انسان موجودی تنهاست که هر جور دلش می‌خواهد رفتار کند، انسان موجودی اجتماعی است، شما باید به قوانین زندگی اجتماعی احترام بگذاری، آزادی شما، تا جای آزادی‌است که به آزادی و آرامش دیگران صدمه‌ای نزند، اگر غیر از این‌باشد که می‌شود قانون حیات‌وحش، تازه در آن‌صورت هم تو شانسی برای آزادی نداری چون قانون وحوش این‌است که هر کس زورش بیشتراست زنده بماند، بقیه محکوم به نابودی‌اند...  شما حق داری لباس خودت را خودت انتخاب کنی، اما باید به پوشش عرف مردم جامعه که ناشی از دین و فرهنگ و آداب مردمان آن‌است، احترام بگذاری...

 

چرا با دیدی واقع‌بینانه به دختران خودمان آموزش ندادیم، چرا آنها را در برابر هجوم فرهنگهای پوچ و ضد ارزش پرورش ندادیم. مگر نمی‌خواهیم مادران فردا، سالم و تندرست باشند، مگر نمی‌خواهیم نسل ما روح و جسم پاک داشته باشند، سلامت باشند، باهوش باشند، پس چرا وقت نمی‌گذاریم، چرا چهار نفر دکتر و روانشناس را جمع نمی‌کنیم برای این معضل چاره‌اندیشی کنیم

زن باید خود را برای کسی که دوستش دارد زیبا جلوه دهد هر چند عاشق همیشه معشوق را زیبا می بیند و باید با چشم دل نگاه کند ولی اگر شخص می خواهد آراسته باشد باید مکان و زمان را در نظر بگیرد. کوچه و بازار و محل کار، خانه و مجالس عروسی و شادی نیست که خانمهای ما خود را عرضه نمایند. آدم با شخصیت تفاوت خانه و محل جشن و محل کار و تحصیل و کوچه و خیابان را درک می کند و می داند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. در هر زمان و مکانی باید مناسب آن شرایط عمل نمود. مثلا در دانشگاهها می بینیم که دختران و پسران ما به جای تحصیل انگار به سالن مد آمده اند در حالی که در گذشته تاکید می شد محل علم آموزی باید ساده باشد تا از اهداف والای علمی دور نشود. نمی دانم چرا ما از غربی ها نکات مثبت شان را یاد نمی گیریم و فقط منفی ها را زود جذب می کنیم . در همان غرب و اروپا هم افرادی که سرشان به تنشان می ارزد متشخص هستند و آنهایی را که جوانهای ما از روی فیلم و تبلیغات از آنها تقلید می کنند کسانی هستند که به قول معروف چیزی بارشان نیست و انگل جامعه هستند که متاسفانه چون بدیها همیشه جذاب تر هستند آن هم به دلیل این که آسان تر در دسترس قرار می گیرند و زحمتی ندارند لذا سریع تر جذب می شوند.

 

 

به‌جای محکوم‌کردن و منع‌کردن جوانان در این دنیای رسانه آزاد که اطلاعات از در و دیوار می‌ریزد، باید به پرورش فکری جوانان بپردازیم و آنها را در برابر این هجوم واکسینه نماییم. جوان ما باید بداند رفتن به چه راهی چه نتایجی را برایش در پی‌دارد. تکلیف جوانان و نوجوانان این مملکت باید روشن باشد نباید بدون برنامه و مقطعی عمل کرد.

 

 

همه ما به آزادی انسانها ایمان داریم و به حقوق اجتماعی و شهروندی معتقدیم. اما اگر شهروندی، با نوع پوشش خود، بر بدنه تعریف شده فرهنگی اجتماعی جامعه ما، آسیب برساند، حتی اگر مطلوب نظر وی بوده و برایش تعریف شده‌باشد، حق ‌ندارد به‌طور آزادانه از آن پوشش استفاده ‌نماید، زیرا در اینجا مسأله‌ای بزرگتر و مهم‌تر از آزادی فردی مورد تجاوز و تهدید قرار می‌گیرد و آن آزادی اجتماعی ‌است. اجتماع که نباید متأثر از فرد یا متأثر از یک بنگاه تبلیغاتی یا یک گروه اقلیت ‌باشد. اجتماع ما باید به اجماع، تعاریف و مصادیق معقول و معروف خود را بر اساس فرهنگ، آداب و شریعت ما تبیین و از طریق ضابطین امر ابلاغ نماید. جریان و بلوغ فرهنگ ‌اجتماعی، یک پروسه تاریخی عقیدتی‌است. اصولا، زن‌ایرانی در تاریخ، هرگز نخواسته و نپذیرفته ‌است، که بدن خود را در انذار عمومی نیمه‌عریان کند، یا لباسهایی آنقدر تنگ بپوشد که ‌اندام او نمایان و در چشم باشد. از نظر زن ‌ایرانی، این کار، نوعی خودفروشی ‌است. در فلسفه پوشش ایرانی، اصل، بر حیا، مصونیت، حفظ و مراقبت از زیبایی‌ست. اما در فلسفه پوشش غربی اصل بر بی‌قیدی، تظاهر، فریب و خودفروشی است؛ نوعی آزادی کاذب سیاستمدارانه برای استعمار فکری زنان.

 

خیلی از جوانان ما به دلیل بی‌اطلاعی از چگونگی پوشش اصیل ایرانی و نبود تعریف و اجرای مدرن این نوع پوشش در جامعه مبادرت به استفاده از پوششهای‌ غربی نموده‌اند. با این تفاسیر اگر در جامعه‌ایرانی اسلامی ما برخی به‌این‌نتیجه رسیده‌اند که باید خود را نیمه‌عریان کنند یا لباسهای بسیار تنگ غربی بپوشند، باید دید که این مسأله از کجا نشأت گرفته‌است.

 

 

مرحوم دکتر علی شریعتی گوید: ... تجربه نشان می‌دهد که به‌عنوان اینکه دین فلان چیز را می‌گوید، نمی‌شود حجاب را بر زن تحمیل کرد، و عبادت را بر پسر تحمیل کرد، مگر اینکه یک آگاهی انسانی پیداکند، و این‌ها نماینده یک طرز فکر باشد. ... شما طرز فکر بچه‌ها را عوض کنید، آنها خودشان پوشش را انتخاب خواهندکرد؛ شما نمی‌خواهد مدلش را بدوزید و تنش کنید! او خودش انتخاب می‌کند. شما رابطه عاشقانه بین او و این عالم وجود برقرار کنید؛ او خودش به نماز می‌ایستد. هی به زور بیدارش نکنید!

 

 

باید به نقد عملکردها و سیاستها پرداخت و برای فرهنگ سازی و یا احیای فرهنگی جامعه ایرانی اسلامی اقدام سریع و جدی نمود. مسأله پوشش تنها، یکی از مسائل فرهنگی ماست. مفهوم فرهنگ گستره کلانی را در بر می‌گیرد، اما نمایندگان فرهنگی ما چه‌کسانی هستند و ایده‌آلهای فرهنگی ما چیست ؟ چطور باید به سمت آنها حرکت‌کرد و از چه کسانی باید کمک خواست؟ با این تفاسیر، من می‌گویم باید بیشتر برای جوانانمان وقت بگذاریم، بیشتر، بیشتر، بیشتر... 

 

منبع: سایت مردمان       

 

                                                                                                                                                        سایت چارقد        

 

گروه خانواده ایرانی سایت تبیان

 

 تنظیم و فرآوری: نسرین صفری

رزمنده سایبری
۰۲ آبان ۹۳ ، ۱۵:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 حجاب

درباره پیامدهای بی حجابی

 

در آن هنگام که خداوند بر حضرت آدم احسان کرد و باغ زندگی او را به وجود «حوا» معنا بخشید، غم تنهایی را از او زایل ساخت. از آن زمان به بعد که عالم را بقایی و آدم را امیدی به حرکت آورد، خیمه زندگی بشر بپا شد. در حالی که نیمی از آن را «زن‏» استوار کرده بود، موجودی که بدون او، برای نظام آفرینش، آغاز و انجامی تصور نمی‏شود. بر همین اساس، در آیین حیات‏بخش اسلام برای «زن‏» شخصیتی فوق‏العاده و منزلتی والا مقرر شده است و از او به عنوان موجودی یاد شده که باید مورد تکریم و مشمول مهر و محبت کافی قرار گیرد. به گونه‏ای که در قرآن کریم سوره‏ای است‏به نام «نساء» و مشتمل بر 176 آیه. علاوه بر این در اسلام برای تمامی جوانب زندگی فردی و اجتماعی، خانوادگی و زناشویی و حقوق زن، قوانین عادلانه‏ای وضع شده است. و از زنان شایسته آن چنان یاد می‏کند که گویی هیچ فرشته‏ای نمی‏تواند به مقام او نایل آید. در میان قوانین آسمانی که خدای متعال، با توجه به نیاز زن به امنیت و آرامش، بر او مقرر کرده است، حکم «حجاب‏» است. حجاب قانونی است که نه برای محدود کردن استعدادهای زنان، بلکه برای محدود کردن خطرهایی است که استعدادها و موجودیت زن را تهدید می‏کند. دیدگاه اسلام به اجتماع و مسائل آن، کاملا حکیمانه است. اسلام می‏خواهد جامعه‏ای آن چنان پاک بسازد که در آن اثری از فساد و انحراف وجود نداشته باشد. از جمله عوامل اساسی که پاکیزگی اجتماع و سلامت اخلاقی را ضمانت می‏کند، حکم حجاب است. با وجود حجاب، زنان از بی عفتی و عشوه‏گری و انحراف باز داشته می‏شوند و موجب صیانت‏خانواده و جلوگیری از به هم پاشیدگی آن می‏گردد. «حجاب‏» ایمنی بخشنده و نگهبان جامعه است و هرگز هیچ جامعه‏ای نمی‏تواند از پاکی و امنیت اجتماعی برخوردار باشد، مگر وقتی که زنانشان نخواهند بی‏بند و بار و برهنه باشند; زیرا «بی‏حجابی‏» همچون «وبا» یی است که در صورت گسترش آن در میان توده مردم، بسیار زود همه را آلوده و بیمار می‏کند. اسلام با دوراندیشی کامل، پیروان خود را به حجاب و ترک خودنمایی امر می‏کند تا پیش از وقوع حوادث خانمان برانداز و شیوع فساد، ریشه‏های آن خشک گردد و امکان رشد فساد اجتماعی بوجود نیاید.

 

«بی‏حجابی و پیامدهای آن‏»

 

1. روی‏آوری جوانان به انحرافات جنسی

جوان در دوران بلوغ، به علل مختلف، دچار هیجان و میل جنسی زیادی می‏گردد. هرگاه این هیجان‏ها و فشارهای جنسی، با دیدن صحنه‏های تحریک‏کننده و چهره‏های بزک کرده زنان بی‏حجاب، همراه باشد، جوان را آن چنان بی‏اختیار می‏کند که دوست دارد با هر وسیله ممکن، شهوت خود را خاموش سازد. چنان که حضرت امام رضاعلیه السلام می‏فرمایند: «خدای متعال چشم اندازی به گیسوان زنان را حرام دانست; زیرا موجب تحریک مردان گشته، در نتیجه آن، مفاسد و انحرافاتی به وقوع خواهد پیوست که نه حلال است و نه پسندیده‏» (1)

آیا زنان بی‏حجاب، که عامل اصلی انحراف جوانان هستند، در جرم و کیفر آنان شریک نیستند؟ و آیا اینان نبودند که با خودنمایی و هرزگی خود، غرایز جوانان را تحریک کرده و روانه فساد نمودند؟ به هر حال، زنان بی‏حجاب، باید کیفر نابسامانی‏های اجتماعی و روانی که برای دیگران پیش می‏آورند، به عهده بگیرند.

 

2. بی حجابی و خیانت‏های خانوادگی

از آن زمان که بی‏حجابی در میان زنان رواج یافت، خیانت‏های خانوادگی نیز گسترش پیدا کرد. از آن پس، پیوسته آمار آن رو به افزایش رفته است. بی شک در بسیاری از موارد، شوهر خود زمینه این خیانت‏ها را فراهم می‏نماید; زیرا با همراه بردن همسرش به مجالس مختلط و منحرف کننده و سینماها و تئاترها، عملا بین او و بیگانگان، آشنایی برقرار می‏کند. بیگانگانی که در اغلب موارد هیچ گونه تعهد و ایمانی در آنان دیده نمی‏شود. یا آن که مرد، همسرش را وادار می‏کند تا با مهمانان به گرمی دست دهد و با لبخند، خوش آمدگویی کند. سپس، از آنان پذیرایی کند، آن چنان که گویی همه با او محرمند! همین رفت وآمدها نامشروع، موجب می‏شود که روابط خانوادگی سست گردد و اختلافات زندگی شروع شود. اینجاست که کاخ زیبایی خانواده از هم پاشیده و فرو می‏ریزد و بدبختی کودکان آغاز می‏گردد.

 

3. دخترربایی و تجاوزات به زنان و دختران

زن و دختری که زیبایی‏های خود را به دیگران نشان می‏دهند و غرایز جنسی مردان را تحریک می‏کنند، باید تاوان این رفتار ناصواب را با ریختن آبرو و پذیرفتن آسیب جسمی و روانی بپردازند. نظر جوانان منحرف به زنان بی‏حجاب، چیزی جز از دست دادن آبروی آنان نیست. پس تجاوز و ربودن آنان امر عجیبی نیست! دختر ربایی در کشورهایی که به حجاب معتقد نیستند، بیداد می‏کند. بر اساس گزارش روزنامه گاردین، در آمریکا (واشنگتن) در هر 15 دقیقه، یک دختر ربوده می‏شود (2) یا در گزارش آمده است: آمارهایی که از کیف‏های دختران دانشجو در انگلستان به عمل آمده، نشان می‏دهد که 80 درصد آنان، قرص ضدبارداری با خود همراه دارند. (3)

 

حال سؤال این است، با توجه به سرانجام بی‏حجابی کدام یک از این دو نمونه «زن بی‏حجاب و بانوی باحجاب‏» بهترند؟ کدام یک متین و محترم‏ترند؟ مقام و منزلت کدام عالی‏تر است؟

در آخر می‏توان گفت: تفاوت میان زن بی‏حجاب و باحجاب مانند تفاوت اتومبیل شخصی و اتومبیل همگانی (اتوبوس، تاکسی) است. اتومبیل همگانی مورد استفاده عموم است. ولی اتومبیل شخصی، تنها به صاحبش اختصاص دارد. و زن بی‏حجاب کالای همگانی است; زیرا همه مردم قادرند آزادانه از او بهره‏مند شوند. چگونه است که فردی حاضر نیست اتومبیل شخصی خود را به دست راننده‏ای بی انصاف یا حتی دوست‏خود بسپارد چون ممکن است موجب خرابی آن شود. ولی حاضر می‏شود ناموس خویش را در اختیار دیگران قرار دهد تا در معرض انواع بیماری‏ها قرار گیرد.

 

منبع: کتاب «خواهرم حجاب سعادت است‏»، نوشته: محمد ابراهیم الموحد القزوینی، مترجم: یوسف آبادنی

 

پی‏نوشت:

1. بحارالانوار. ج 6، ص 103

2. مجله لبنانی «الدستور»، 1980

3. روزنامه مصری «الاهرام‏»، 1980

 

رزمنده سایبری
۰۱ آبان ۹۳ ، ۲۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


فاصله گرفتن از خانواده  و نزدیک شدن به اجتماع غریبه دوستان و همکلاسی ها، پیامدهای بسیاری دارد. انکار قانونمندی ها و اصول سنتی خانواده یعنی قبول و پذیرش الگوهای جدید اجتماع بیرون از خانواده، دختران دبیرستانی بیشتر و زودتر از پسران هم سن و سال خود شیفته مظاهر دل فریب جهان بیرون می شوند. حس غریزی زیبانمایی، دختر را بسیار زودتر از پسر به تلاش وا می دارد؛ تلاشی که بتواند چهره او را بهتر و کامل تر از آنچه هست، نشان دهد، معمولا خواسته ها و سلیقه دختر یا آنچه پدر و مادر از او می خواهند، هماهنگ نیست. چرا که دختر از همان سال های آغازین نوجوانی،  دوستان و نزدیکان دیگری برای خود دست و پا کرده است. بنابراین ریشه تفاوت ها و تضادهای او را با خانواده اش باید در همان الگوهای تازه یافته، جستجو کرد.

رزمنده سایبری
۰۱ آبان ۹۳ ، ۱۴:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر